10 نكته طلايي كه هر عروسي بايستي در تعيين آرايشگر روز عروسيش به آنان اعتنا نمايد وگرنه احتمال دارد پشيمان شود!
در حالتي كه دچار و دار جستن آرايشگري ميباشيد كه از يك طرف موهايتان را به زيباترين صورت ممكن بيارايد و پيرايش صورتتان را نيز وخيم نكند و از سمت ديگر به جاي آرايش و پيرايش شمارا تبديل به يك بشر تازه نكند , بدانيد كه صرفا نيستيد و بخش اعظمي از عروسهاي برنا در سراسر جهان با شما نيز عقيده مي باشند . به اين ترتيب در صورتيكه ميخواهيد آرايشگر قابل قبولي را براي پيرايش روز عروسي تان تعيين نماييد اين 10 نكته حائض اهميت را كه حاصل تجربه يك عروس حقيقي وواقعي است , به خاطر بسپاريد .
درود ناآشنا
پيشين از اينكه پاي قرارداد آرايش و پيرايش بدون نقص عروس را امضا كنم سازه به موعظه دوستانم تصميم گرفتم كه از آرايشگرم بخواهم موهايم را صحيح نمايد . اما پيش از اين نيز براي كوتاه كردن موي پيش اين آرايشگر رفته بودم البته اينبار فرق داشت زيرا قرار بود منرا براي شايسته ترين روز زندگيم مهيا نمايد . زماني كه كارش به پايان رسيد توي آينه چشمم به غريبهاي زمينخورد كه از بين آن همگي مه و بخار اسپري گيسو , به اينجانب زل زده بود . چشمهايش را مي شناختم , البته باقي جزئيات صورتش به طور كامل نا آشنا بود . دختر توي آينه يك تكه گيسو تاب خورده و پف كرده به سبك كهن بالاي سرش داشت و باقي موها بدور تا به دور سرش بافته شده بود . به رنج مي توانستم گيره هاي درخشاني را كه روي سرم نهاده بودند , تشخيص بدهم زيرا همگي چيز لاي موهاي پيچ خورده گم شده بود .
قهرمان اينجانب در دنياي مد ( كيت ميدلتون ( بود كه عكسش را با جور گيسو دلخواهم به آرايشگر نشان داده بودم اما اين چيزي كه روي سرم كاشته بودند , كوچكترين شباهتي به موهاي بافته شده و تاب خورده ميدلتون نداشت .
صلح كه همراهم بود , دلجويانه اعلامكرد : «قشنگه , البته خودت نيستي!»
درس اوليه : هيچ گاه به تنهايي براي تعيين آرايشگر به سالنهاي متفاوت نرويد . حتما آشتي را همراه خويش ببريد كه نيز درست گو باشد و نيز آنقدر رك كه حقيقت را به شما بگويد .
به آرايشگر دائمي اعتماد نكنيد!
نفس عميقي كشيدم و تلاش كردم تغييراتي را كه دلم ميخواست توي آينه به آرايشگر نشان بدهم . تند و پر سرعت مچ دستش را لرزاند و ذكر كرد : «ولي اين چيزهايي كه ميگي همون چيزي نيست كه ميخواي!» دوستم خواست اواسط را بگيرد و پرسيد : «بهتر نيست گيرهها را مقداري عقب خيس ببريد؟» جواب آرايشگرم كه دو سه سالي بود ماهي يكبار ميديدمش و زير دستش مينشستم , اين بود كه : «براي چي بايستي همچين كاري بكنم؟ حقيقتا مضحك است . » ولي همگي اين ها را با لحن شيرين يك بشر دلسوز ميگفت . وحشيانه بود . قيافهام توي آينه جذاب شده بود كافي بود كسي سوالي از اينجانب بپرسد تا بزنم زير زاري . پس از يك سري هفته لبريز استرس خريد وسايل منزل , جامه , كفش و . . . بغضم فراهم تركيدن بود .
آري , اينجانب از آن عروسهايي بودم كه به خاطر يك قضيه احمقانه در آرايشگاه شيون مي نمايند , البته دليلش حقيقتا اين كمبود . در حالتيكه اين آرايشگرغريبه بود , به راحتي برايش توضيح مي دادم كه گيره ها را كجاي موهايم قرار دهد . البته اينجانب اينكار را نكردم زيرا مدام موهايم را خيلي عالي كوتاه ميكرد و چه بسا براي مهمانيها نيز موهايم را خيلي عالي صحيح كرده بود . ممكن است روز زياد رنج راپشت رمز نهاده بود . در هر حال قدرداني كردم و بلند شدم و به محض خارج داخل شدن جستجوي جامعي را براي جستن يك آرايشگر ديگر آغاز كردم .
درس دوم : فردي كه موهاي شمارا مدام خيلي عالي كوتاه و پيرايش مي كرده استدلال نميشود كه بتواند براي روز عروسيتان به عبارتي نوع مو مد نظر شمارا صحيح نمايد . دستكم چهار تا پنج ماه زودتر وقت بگيريد تا زمان آزمايش كردن آرايشگر را داشته باشيد .
اندر فوايد ميزان گيري وقت
دفعه آن گاه پيش يك نا آشنا رفتم . نيز اميدوار بودم وهم خودم را براي بدترين ها فراهم كرده بودم . يكسري تا عكس از نوع دلخواهم بهآرايشگر نشان دادم و وي سرش را لرزاند كه يعني متوجه جزئيات شدهاست . كتف را برداشت و زمان سنجش را روشن كرد .
درس سوم : حدود هنگامي را كه براي اصلاح كردن موهايتان ضروري است , در حيث داشته باشيد تا روز عروسي مبتلا استرس نشويد.
10 نكته طلايي كه هر عروسي بايستي در تعيين آرايشگر روز عروسيش به آنان اعتنا نمايد وگرنه احتمال دارد پشيمان شود!
در حالتي كه دچار و دار جستن آرايشگري ميباشيد كه از يك طرف موهايتان را به زيباترين صورت ممكن بيارايد و پيرايش صورتتان را نيز وخيم نكند و از سمت ديگر به جاي آرايش و پيرايش شمارا تبديل به يك بشر تازه نكند , بدانيد كه صرفا نيستيد و بخش اعظمي از عروسهاي برنا در سراسر جهان با شما نيز عقيده مي باشند . به اين ترتيب در صورتيكه ميخواهيد آرايشگر قابل قبولي را براي پيرايش روز عروسي تان تعيين نماييد اين 10 نكته حائض اهميت را كه حاصل تجربه يك عروس حقيقي وواقعي است , به خاطر بسپاريد .
درود ناآشنا
پيشين از اينكه پاي قرارداد آرايش و پيرايش بدون نقص عروس را امضا كنم سازه به موعظه دوستانم تصميم گرفتم كه از آرايشگرم بخواهم موهايم را صحيح نمايد . اما پيش از اين نيز براي كوتاه كردن موي پيش اين آرايشگر رفته بودم البته اينبار فرق داشت زيرا قرار بود منرا براي شايسته ترين روز زندگيم مهيا نمايد . زماني كه كارش به پايان رسيد توي آينه چشمم به غريبهاي زمينخورد كه از بين آن همگي مه و بخار اسپري گيسو , به اينجانب زل زده بود . چشمهايش را مي شناختم , البته باقي جزئيات صورتش به طور كامل نا آشنا بود . دختر توي آينه يك تكه گيسو تاب خورده و پف كرده به سبك كهن بالاي سرش داشت و باقي موها بدور تا به دور سرش بافته شده بود . به رنج مي توانستم گيره هاي درخشاني را كه روي سرم نهاده بودند , تشخيص بدهم زيرا همگي چيز لاي موهاي پيچ خورده گم شده بود .
قهرمان اينجانب در دنياي مد ( كيت ميدلتون ( بود كه عكسش را با جور گيسو دلخواهم به آرايشگر نشان داده بودم اما اين چيزي كه روي سرم كاشته بودند , كوچكترين شباهتي به موهاي بافته شده و تاب خورده ميدلتون نداشت .
صلح كه همراهم بود , دلجويانه اعلامكرد : «قشنگه , البته خودت نيستي!»
درس اوليه : هيچ گاه به تنهايي براي تعيين آرايشگر به سالنهاي متفاوت نرويد . حتما آشتي را همراه خويش ببريد كه نيز درست گو باشد و نيز آنقدر رك كه حقيقت را به شما بگويد .
به آرايشگر دائمي اعتماد نكنيد!
نفس عميقي كشيدم و تلاش كردم تغييراتي را كه دلم ميخواست توي آينه به آرايشگر نشان بدهم . تند و پر سرعت مچ دستش را لرزاند و ذكر كرد : «ولي اين چيزهايي كه ميگي همون چيزي نيست كه ميخواي!» دوستم خواست اواسط را بگيرد و پرسيد : «بهتر نيست گيرهها را مقداري عقب خيس ببريد؟» جواب آرايشگرم كه دو سه سالي بود ماهي يكبار ميديدمش و زير دستش مينشستم , اين بود كه : «براي چي بايستي همچين كاري بكنم؟ حقيقتا مضحك است . » ولي همگي اين ها را با لحن شيرين يك بشر دلسوز ميگفت . وحشيانه بود . قيافهام توي آينه جذاب شده بود كافي بود كسي سوالي از اينجانب بپرسد تا بزنم زير زاري . پس از يك سري هفته لبريز استرس خريد وسايل منزل , جامه , كفش و . . . بغضم فراهم تركيدن بود .
آري , اينجانب از آن عروسهايي بودم كه به خاطر يك قضيه احمقانه در آرايشگاه شيون مي نمايند , البته دليلش حقيقتا اين كمبود . در حالتيكه اين آرايشگرغريبه بود , به راحتي برايش توضيح مي دادم كه گيره ها را كجاي موهايم قرار دهد . البته اينجانب اينكار را نكردم زيرا مدام موهايم را خيلي عالي كوتاه ميكرد و چه بسا براي مهمانيها نيز موهايم را خيلي عالي صحيح كرده بود . ممكن است روز زياد رنج راپشت رمز نهاده بود . در هر حال قدرداني كردم و بلند شدم و به محض خارج داخل شدن جستجوي جامعي را براي جستن يك آرايشگر ديگر آغاز كردم .
درس دوم : فردي كه موهاي شمارا مدام خيلي عالي كوتاه و پيرايش مي كرده استدلال نميشود كه بتواند براي روز عروسيتان به عبارتي نوع مو مد نظر شمارا صحيح نمايد . دستكم چهار تا پنج ماه زودتر وقت بگيريد تا زمان آزمايش كردن آرايشگر را داشته باشيد .
اندر فوايد ميزان گيري وقت
دفعه آن گاه پيش يك نا آشنا رفتم . نيز اميدوار بودم وهم خودم را براي بدترين ها فراهم كرده بودم . يكسري تا عكس از نوع دلخواهم بهآرايشگر نشان دادم و وي سرش را لرزاند كه يعني متوجه جزئيات شدهاست . كتف را برداشت و زمان سنجش را روشن كرد .
درس سوم : حدود هنگامي را كه براي اصلاح كردن موهايتان ضروري است , در حيث داشته باشيد تا روز عروسي مبتلا استرس نشويد.