نكات طلايي كه هر عروسي بايستي در تعيين آرايشگر روز عروسيش به آنها اعتنا نمايد .
در حالتي كه دچار و دار كشف كردن آرايشگري ميباشيد كه از يك طرف موهايتان را به زيباترين صورت ممكن بيارايد و آرايش و پيرايش صورتتان را نيز وخيم نكند و از سوي ديگر به جاي آرايش و پيرايش شمارا تبديل به يك انسان تازه نكند , بدانيد كه فقط نيستيد و بخش اعظمي از عروسهاي برنا در سراسر عالم با شما نيز عقيده ميباشند . بدين ترتيب در صورتيكه ميخواهيد آرايشگر قابل قبولي را براي آرايش و پيرايش روز عروسي تان گزينش نماييد اين ۱۰نكته اساسي را كه حاصل تجربه يك عروس حقيقي و واقعي است , به خاطر بسپاريد .
تالار آرايش و پيرايش عروس در تهران آرايشگاه عروس و آرايشگاه زنانه در تهران , ميكاپ فعاليت ماهر در تهران رنگ فعاليت موي در تهران كاشت ناخن در تهران
درود دوستان خوب
گذشته از اين كه پاي قرارداد پيرايش بي نقص عروس را امضا كنم سازه به موعظه دوستانم تصميم گرفتم كه از آرايشگرم بخواهم موهايم را صحيح نمايد . اما تا قبل از اين نيز براي كوتاه كردن موي پيش اين آرايشگر رفته بودم البته اينبار فرق داشت زيرا قرار بود منرا براي شايسته ترين روز زندگيم فراهم نمايد . زماني كه كارش به پايان رسيد توي آينه چشمم به غريبهاي زمينخورد كه از بين آن همگي مه و بخار اسپري گيسو , به اينجانب زل زده بود . چشمهايش را مي شناختم , ولي باقي جزئيات صورتش به طور كامل نا آشنا بود . دختر توي آينه يك تكه گيسو تاب خورده و پف كرده به سبك ديرين بالاي سرش داشت و باقي موها بدور تا به دور سرش بافته شده بود . به مشقت مي توانستم گيره هاي درخشاني را كه روي سرم گذارده بودند , تشخيص بدهم زيرا همگي چيز لاي موهاي پيچ خورده گم شده بود .
قهرمان اينجانب در دنياي مد “ كيت ميدلتون ” بود كه عكسش را با گونه مو دلخواهم به آرايشگر نشان داده بودم البته اين چيزي كه روي سرم كاشته بودند , كوچكترين شباهتي به موهاي بافته شده و تاب خورده ميدلتون نداشت .
صلح كه همراهم بود , دلجويانه اظهار كرد : «قشنگه , اما خودت نيستي!»
درس اوليه : هرگز به تنهايي براي گزينش آرايشگر به سالنهاي متعدد نرويد . حتما صلح و آشتي را همراه خويش ببريد كه نيز راستگو باشد و نيز آنقدر رك كه حقيقت را به شما بگويد .
به آرايشگر دائمي اعتماد نكنيد
نفس عميقي كشيدم و عملكرد كردم تغييراتي را كه دلم ميخواست توي آينه به آرايشگر نشان بدهم . تند و پرسرعت مچ دستش را لرزاند و بيان كرد : «ولي اين چيزهايي كه ميگي همون چيزي نيست كه ميخواي!» دوستم خواست اواسط را بگيرد و پرسيد : «بهتر نيست گيرهها را مقداري عقب خيس ببريد؟» جواب آرايشگرم كه دو سه سالي بود ماهي يكبار ميديدمش و زير دستش مينشستم , اين بود كه : «براي چي بايستي همچين كاري بكنم؟ حقيقتا مضحك است . » ولي تمامي اين ها را با لحن شيرين يك انسان دلسوز ميگفت . وحشيانه بود . قيافهام توي آينه جالب شده بود كافي بود كسي سوالي از اينجانب بپرسد تا بزنم زير فغان . بعداز يكسري هفته مالامال استرس خريد وسايل منزل , جامه , كفش و… بغضم مهيا تركيدن بود .
آري , اينجانب از آن عروسهايي بودم كه به خاطر يك قضيه احمقانه در آرايشگاه فغان مي نمايند , البته دليلش حقيقتا اين كمبود . چنانچه اين آرايشگرغريبه بود , به راحتي برايش توضيح مي دادم كه گيره ها را كجاي موهايم قرار دهد . البته اينجانب اينكار را نكردم زيرا مدام موهايم را خيلي عالي كوتاه ميكرد و چه بسا براي مهمانيها نيز موهايم را خيلي عالي صحيح كرده بود . ممكن است روز فراوان مشقت راپشت رمز گذارده بود . در هر حال سپاس كردم و بلند شدم و به محض خارج وارد شدن جستجوي جامعي را براي جستن يك آرايشگر ديگر آغاز كردم .
درس دوم : فردي كه موهاي شمارا مدام خيلي عالي كوتاه و آرايش و پيرايش مي كرده ادله نميشود كه بتواند براي روز عروسيتان به عبارتي جور گيسو مد نظر شمارا صحيح نمايد . دست كم چهار تا پنج ماه زودتر وقت بگيريد تا زمان آزمايش كردن آرايشگر را داشته باشيد .
اندر فوايد مقدار گيري وقت
دفعه آن گاه پيش يك ناآشنا رفتم . نيز اميدوار بودم وهم خودم را براي بدترين ها مهيا كرده بودم . يك سري تا عكس از جور دلخواهم به آرايشگر نشان دادم و وي سرش را لرزاند كه يعني متوجه جزئيات شدهاست . كتف را برداشت و زمان سنجش را روشن كرد .
ارايشگاه عروس
نكات طلايي كه هر عروسي بايستي در تعيين آرايشگر روز عروسيش به آنها اعتنا نمايد .
در حالتي كه دچار و دار كشف كردن آرايشگري ميباشيد كه از يك طرف موهايتان را به زيباترين صورت ممكن بيارايد و آرايش و پيرايش صورتتان را نيز وخيم نكند و از سوي ديگر به جاي آرايش و پيرايش شمارا تبديل به يك انسان تازه نكند , بدانيد كه فقط نيستيد و بخش اعظمي از عروسهاي برنا در سراسر عالم با شما نيز عقيده ميباشند . بدين ترتيب در صورتيكه ميخواهيد آرايشگر قابل قبولي را براي آرايش و پيرايش روز عروسي تان گزينش نماييد اين ۱۰نكته اساسي را كه حاصل تجربه يك عروس حقيقي و واقعي است , به خاطر بسپاريد .
تالار آرايش و پيرايش عروس در تهران آرايشگاه عروس و آرايشگاه زنانه در تهران , ميكاپ فعاليت ماهر در تهران رنگ فعاليت موي در تهران كاشت ناخن در تهران
درود دوستان خوب
گذشته از اين كه پاي قرارداد پيرايش بي نقص عروس را امضا كنم سازه به موعظه دوستانم تصميم گرفتم كه از آرايشگرم بخواهم موهايم را صحيح نمايد . اما تا قبل از اين نيز براي كوتاه كردن موي پيش اين آرايشگر رفته بودم البته اينبار فرق داشت زيرا قرار بود منرا براي شايسته ترين روز زندگيم فراهم نمايد . زماني كه كارش به پايان رسيد توي آينه چشمم به غريبهاي زمينخورد كه از بين آن همگي مه و بخار اسپري گيسو , به اينجانب زل زده بود . چشمهايش را مي شناختم , ولي باقي جزئيات صورتش به طور كامل نا آشنا بود . دختر توي آينه يك تكه گيسو تاب خورده و پف كرده به سبك ديرين بالاي سرش داشت و باقي موها بدور تا به دور سرش بافته شده بود . به مشقت مي توانستم گيره هاي درخشاني را كه روي سرم گذارده بودند , تشخيص بدهم زيرا همگي چيز لاي موهاي پيچ خورده گم شده بود .
قهرمان اينجانب در دنياي مد “ كيت ميدلتون ” بود كه عكسش را با گونه مو دلخواهم به آرايشگر نشان داده بودم البته اين چيزي كه روي سرم كاشته بودند , كوچكترين شباهتي به موهاي بافته شده و تاب خورده ميدلتون نداشت .
صلح كه همراهم بود , دلجويانه اظهار كرد : «قشنگه , اما خودت نيستي!»
درس اوليه : هرگز به تنهايي براي گزينش آرايشگر به سالنهاي متعدد نرويد . حتما صلح و آشتي را همراه خويش ببريد كه نيز راستگو باشد و نيز آنقدر رك كه حقيقت را به شما بگويد .
به آرايشگر دائمي اعتماد نكنيد
نفس عميقي كشيدم و عملكرد كردم تغييراتي را كه دلم ميخواست توي آينه به آرايشگر نشان بدهم . تند و پرسرعت مچ دستش را لرزاند و بيان كرد : «ولي اين چيزهايي كه ميگي همون چيزي نيست كه ميخواي!» دوستم خواست اواسط را بگيرد و پرسيد : «بهتر نيست گيرهها را مقداري عقب خيس ببريد؟» جواب آرايشگرم كه دو سه سالي بود ماهي يكبار ميديدمش و زير دستش مينشستم , اين بود كه : «براي چي بايستي همچين كاري بكنم؟ حقيقتا مضحك است . » ولي تمامي اين ها را با لحن شيرين يك انسان دلسوز ميگفت . وحشيانه بود . قيافهام توي آينه جالب شده بود كافي بود كسي سوالي از اينجانب بپرسد تا بزنم زير فغان . بعداز يكسري هفته مالامال استرس خريد وسايل منزل , جامه , كفش و… بغضم مهيا تركيدن بود .
آري , اينجانب از آن عروسهايي بودم كه به خاطر يك قضيه احمقانه در آرايشگاه فغان مي نمايند , البته دليلش حقيقتا اين كمبود . چنانچه اين آرايشگرغريبه بود , به راحتي برايش توضيح مي دادم كه گيره ها را كجاي موهايم قرار دهد . البته اينجانب اينكار را نكردم زيرا مدام موهايم را خيلي عالي كوتاه ميكرد و چه بسا براي مهمانيها نيز موهايم را خيلي عالي صحيح كرده بود . ممكن است روز فراوان مشقت راپشت رمز گذارده بود . در هر حال سپاس كردم و بلند شدم و به محض خارج وارد شدن جستجوي جامعي را براي جستن يك آرايشگر ديگر آغاز كردم .
درس دوم : فردي كه موهاي شمارا مدام خيلي عالي كوتاه و آرايش و پيرايش مي كرده ادله نميشود كه بتواند براي روز عروسيتان به عبارتي جور گيسو مد نظر شمارا صحيح نمايد . دست كم چهار تا پنج ماه زودتر وقت بگيريد تا زمان آزمايش كردن آرايشگر را داشته باشيد .
اندر فوايد مقدار گيري وقت
دفعه آن گاه پيش يك ناآشنا رفتم . نيز اميدوار بودم وهم خودم را براي بدترين ها مهيا كرده بودم . يك سري تا عكس از جور دلخواهم به آرايشگر نشان دادم و وي سرش را لرزاند كه يعني متوجه جزئيات شدهاست . كتف را برداشت و زمان سنجش را روشن كرد .
ارايشگاه عروس